پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را میچیند و به تو میگوید،ارباب. نخند ! ادامه مطلب زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است و گفت : «لباس ها چندان تمیز نیستند. انگار نمی داند که چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباسشوئی بهتری بخرد.» ادامه مطلب الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها ادامه مطلب ده مرد و یک زن به طنابی آویزان بودند. طناب تحمل وزن یازده نفر را نداشت. باید یک نفر طناب را رها می کرد وگرنه همه سقوط می کردند. زن گفت: "من در تمام عمر همیشه عادت داشتم که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم و در مقابل چیزی مطالبه نکنم. من طناب را رها می کنم چون به فداکاری عادت دارم" در این لحظه مردان سخت به هیجان آمدند و شروع به کف زدن کردند...
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 23 صفحه بعد
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |