پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمیآمد. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟» ادامه مطلب |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |