پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.پس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است.اما نمیدانم چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخهای قرار داده تکان نخورده است.
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 88 صفحه بعد
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |