پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش، سالی برای دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگ رفته بودن به مزرعه. مادر بزرگ یک تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه. هنگام بازی، جانی به اشتباه یک تیر به سمت اردک خونگی مادر بزرگش پرت کرد که به سر اردک خورد و او را کشت. ب ادامه مطلب |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |