پــــــــــری یــــــــاس
روانشناسی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روانشناسی و آدرس pariyas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





All polar bears are left handed

آیا می‌دانستید که
خرس‌های قطبی چپ دست هستند؟

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, ] [ 20:45 ] [ پری یاس ]

مرد از مُردن است زیرا زایندگی ندارد. مرگ نیز با مرد هم ریشه است.
زَن از زادن است و زِندگی نیز از زن است.
دُختر از ریشه « دوغ » است که در میان مردمان آریایی به معنی« شیر « بوده و ریشه واژه ی دختر « دوغ دَر » بوده به معنی « شیر دوش » زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود.

گالری تصاویر سوسا وب تولز
ادامه مطلب
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:دختر,برادر,مادر,خانواده,پدر, ] [ 20:27 ] [ پری یاس ]

کثیف بودنِ بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه !


اما بعضیا خیلی پاکن؛


این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیُفتن, اعصابم رو خورد میکنه
!


با تشکر از علی عزیز بابت این متن زیبا

 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, ] [ 20:24 ] [ پری یاس ]

سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...
مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..
 


بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ..
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن !
ای انسان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریز .. زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود !!!!

برگرفته از سایت http://forum.persiantools.com

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:زخم,احساسات,بازی,تبر, ] [ 20:12 ] [ پری یاس ]

Statistically, people are more afraid of spiders than they are of dying

آیا می‌دانستید که
طبق آمار افراد از عنکبوت بیش از مرگ می‌ترسند؟
 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:عنکبوت,مرگ,ترس,, ] [ 11:7 ] [ پری یاس ]

کلمات قدرت آزار دادن شما را ندارند مگر آنکه گوینده ی کلمات

   برایتان بسیار عزیز باشد . ..

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, ] [ 10:46 ] [ پری یاس ]

Crocodiles cannot stick out their tongue

آیا می‌دانستید که:
سوسمارها نمی‌توانند زبانشان را بیرون بیاورند؟

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:سوسمار,زبان,بیرون,, ] [ 15:1 ] [ پری یاس ]

همیشه دوستت خواهم داشت،
مادر کودکش را شیر می دهد و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد،
وقتی کمی بزرگتر شد ...

 کیف مادر را خالی می کند تا بسته سیگاری بخرد،
بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد پا روی پا می اندازد ،
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :

عقل زن کامل نیست...

 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:زن,عقل,مادر,سیگار,شیر, ] [ 14:45 ] [ پری یاس ]

در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد  و لگنش از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به لگنش بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به لگنش بزند.به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌تر میشود.
تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به لگن، دخترتان او را مداوا کنم...
 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
ادامه مطلب
[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:لگن,باسن,گاو,ابوعلی سینا,حکیم, ] [ 14:20 ] [ پری یاس ]

مرد رفته گر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند .او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند .
 هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست.تنها هم سفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می کرد و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .
یک شب شانس آورد و یکی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیک خانه شان رساند، او با یک جعبه شیرینی و چند تا پاکت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید .وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یک به بهانه ای با پدر شام نخوردند .
دلش بدجوری شکست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشکی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید :
"چقدر امشب گشنگی کشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه. با اون دستاش که از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه . آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره "

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:ناسپاس,رفتگر,شام,بهانه,, ] [ 13:42 ] [ پری یاس ]
صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 25 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

آنان سجاده ها را آتش میزنند و اینان بت ها را میشکنند . . . . غافل از اینکه . . . . خدا همانست که بر لبان یک قمارباز در حال باختن جاریست…!
امکانات وب

پیچک

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز