پــــــــــری یــــــــاس روانشناسی
| ||
|
روزی پدری هنگام مرگ فرزندش را فراخواند و گفت فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار توجه کنی,؛
چی شد که سیگاری شدی ؟ خیلی تنها بودم...!!! دیگه تنها نبودم...!!! دوباره تنها شدم...!!! خیلی تنها بودم... تو خیابون دیدمش…
همیشه دوستت خواهم داشت، کیف مادر را خالی می کند تا بسته سیگاری بخرد،
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |