پــــــــــری یــــــــاس
روانشناسی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روانشناسی و آدرس pariyas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 دخترک چند روزی بود که پایش شکسته بود و در خانه مانده بود. از اینکه خانه نشین شده بود و نمی توانست راه برود، کلافه شده بود.
تصمیم گرفت به بوستان برود تا حالش بهتر شود. وقتی روی نیمکت پارک نشست، چشمش به دختری که هر دو پایش فلج بود و روبروی نیمکت نشسته بود، افتاد. از مادرش که او را به پارک آورده بود، خواست تا روی آن نیمکت کنار آن دختر بنشیند. وقتی نشست، سلام کرد و سر صحبت کم کم باز شد. با حالتی اندوهناک و گلایه مند گفت : "خیلی سخت است که دیگران راه می روند و ما نمی توانیم."
دختر فلج با تعجب به او نگاه کرد.دخترک ادامه داد : "تازه امسال شماها را درک می کنم."
دختر در جوابش خندید.دخترک پرسید : "چرا از حرفهای من تعجب کردی؟! چرا خندیدی؟"

گالری تصاویر سوسا وب تولز
ادامه مطلب
[ یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:فلج,لذت,حسرت,مقایسه,خوشبخت, ] [ 10:14 ] [ پری یاس ]

پادشاهی پس از اينكه بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ  یک ندانست.
 تنها یکی از مردان دانا گفت، که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند.


 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
ادامه مطلب
[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:تولستوی,خوشبخت,فقیر,شاه,سالم, ] [ 12:36 ] [ پری یاس ]

 شب کريسمس بود و هوا، سرد و برفي.
پسرک، در حالي‌که پاهاي برهنه‌اش را روي برف جابه‌جا مي‌کرد تا شايد سرماي برف‌هاي کف پياده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شيشه  سرد فروشگاه و به داخل نگاه مي‌کرد.
در نگاهش چيزي موج مي‌زد، انگاري که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب مي‌کرد، انگاري با چشم‌هاش آرزو مي‌کرد.
خانمي که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمي مکث کرد و نگاهي به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقيقه بعد، در حالي‌که يک جفت کفش در دستانش بود بيرون آمد.
- آهاي، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق مي‌زد وقتي آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌هاي خوشحالش و با صداي لرزان پرسيد:
- شما خدا هستيد؟
- نه پسرم، من تنها يکي از بندگان خدا هستم!
- آها، مي‌دانستم که با خدا نسبتي داريد!
 
 
خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد..
 

گالری تصاویر سوسا وب تولز
[ شنبه 28 مرداد 1391برچسب:خدا,بندگان,خوشبخت,سرد,کریسمس,سرما,برف,خانم,نسبت, ] [ 11:28 ] [ پری یاس ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 88 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

آنان سجاده ها را آتش میزنند و اینان بت ها را میشکنند . . . . غافل از اینکه . . . . خدا همانست که بر لبان یک قمارباز در حال باختن جاریست…!
امکانات وب

پیچک

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز